تاريخ : پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:شوشتر,شهر,جنگ,فتح,تاریخ,صفویه, | 14:59 | نویسنده : ایمان

 

چنانکه در مبحث قبلی گفته شد شاه اسماعیل اول در ادامة فتوحات خود، در سال 914هـ. ق 1508م جهت براندازی مشعشعیان، عازم خوزستان گردید و آن خاندان را سرکوب کرد و منقاد خویش ساخت. از این پس بود که بخش غربی خوزستان را که در دست مشعشعیان قرار داشت، «عربستان» نامیدند،  تا از بخش شرقی آن که شامل، شوشتر و رامهرمز و در دست گماشتگان صفوی قرار گرفته بود، باز شناخته شود.  شایان ذکر است که در دوران صفویه قسمت شرقی خوزستان به مرکزیت شوشتر بیشتر حرف شنوی از حکومت مرکزی داشت. لذا بهمین سبب بود که گهگاهی این قسمت توسط ساکنین بخش غربی به مرکزیت هویزه که عرب نژاد بودند، مورد تاخت و تاز و تاراج قرار می گرفت.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:شوشتر,شهر,جنگ,فتح,تاریخ, | 22:2 | نویسنده : ایمان
در خصوص تاریخ فتح شوشتر بین مورخین اتفاق نظر وجود ندارد، بطوری که عده ای تاریخ فتح این شهر را سال 17 ه.ق و برخی سال 19 ه.ق و عده ای دیگر نیز سال 20 ه.ق نوشته اند. به هر حال پس از اینکه شوشتر فتح شد، میان اهل بصره و کوفه که در فتح شهر شرکت داشتند، نزاعی برخاست. اهل کوفه گفتند، شوشتر جزء کوفه است و مردم بصره مدعی بودند که جزء بصره می باشد. لذا برای مشخص نمودن موضوع نزد خلیفه ثانی (عمر) رفتند و خلیفه آن را جزء بصره قرار داد، زیرا به بصره نزدیک تر بود. شوشتر پس از اینکه توسط مسلمانان فتح شد به عنوان یکی از پایگاههای مهم آنان در میان سایر فتوحات جدید قرار گرفت. خصوصا اینکه این شهر از نظر علمی و فرهنگی و نشر معارف اسلامی به مرحله ای رسید که همواره مورد توجه خلفای راشدین بود. هندو شاه نخجوانی می نویسد:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:فتح,جنگ,اسلام,شوشتر, | 21:52 | نویسنده : ایمان
پس از اینکه ایرانیان در نبرد جلولاء شکست خورده وبه حلوان عقب نشینی کردند، یزد گرد همراه بزرگان خاندان خود از ترس به طرف استخر و به قولی به قم و کاشان راه گریز پیش گرفت و برای جلوگیری از پیش روی مسلمین یکی از در باریان یزدگرد به نام هرمزان که دایی شیرویه، پسر خسرو پرویز بود و در درگاه یزدگرد قربی و مکانتی تمام داشت، گفت: اعراب از جانب حلواند بر ما تاخته اند و کاری از پیش برده اند و در آنجا با آنها نمی توان مقابله نمود، اما جمعی از این قوم در حدود اهواز و خوزستان هستند که سرداران دلیر و سلحشور ندارند و تاب حملة ما را ندارند. اگر شهریار دستور دهد من بدان دیار بروم و لشکر گرد آورم و با سردار آن جمع که ابوموسی اشعری نام دارد درآویزم و او را بکشم و از فارس و اهواز مالی و لشکری فراز آورم.

ادامه مطلب
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

پیچک